من وقتی دلم میگیره که عاشق باشم. چون وقتی عاشق میشم نمی تونم عشقم رو ابراز کنم ( به دلایل مختلف ) برای همین دلم میگیره. برای رفعش هم
گریه می کنم. وقتی گریه می کنم کم کم حالم میاد سر جاش. ولی خب جوریه که می تونم کنترلش کنم. چون سال ۸۵ ( اول دبیرستان ) افسردگی خیلی ناجوری گرفتم. وقتی با دکتر درد دل کردم خیلی آرومتر شدم
. از اون روز به بعد راحت تونستم ناراحتیام رو کنترل کنم. یعنی جوری شده که امکان نداره دیگه افسردگی بگیرم. ولی عاشقی یه چیز دیگه اس لامصب. خیلی سخته کنترل کردنش.