Rasool wrote:
اصطلاحش همینه خو. جور دیگه نمیشه گفت. کسی که راه مثانه اش بسته میشه و باعث از کار افتادگی کلیه میشه میگن شاش بند. معمولا دزدها رو شاش بند می کنن تا بیاد چیزی رو که دزدیده پس بده وگرنه میمیره.
matin jafari wrote:
خرافاته
تا حالا شده جن باید سراغتون و یا اینکه روح یکی بیاد سراغتون اصلا وحشتناک ترین و ترسناکترین لحظه عمرتون که بدجور ترسیدید کی بوده (البته نه در خواب و فیلم)
kayba wrote:
تا حالا شده جن باید سراغتون و یا اینکه روح یکی بیاد سراغتون اصلا وحشتناک ترین و ترسناکترین لحظه عمرتون که بدجور ترسیدید کی بوده (البته نه در خواب و فیلم)
خوبه فقط اگه فقطشو بیشتر کنن بهتر میشه
داستان روح از دو جنبه میشه مورد مطالعه قرار داد اولی دین که وجود روح نیاز داره چون بدون اون نمیشه انسان اشرف مخلوقات قرار داد و جزا و پاداش داد
مورد دوم فلسفس که اصلا به قول فلسفه باید ببینی روح چیه بعد دربارش حرف بزنی
جن هم دیدم اقا ما یه بار تو یه بیابونی شب داشتیم میرفتیم یهو یه مردی دیدم هیکلی با موی دراز یه جورایی ترسناک نزدیک که اومد دیدم ادم نیست تمام بدنم مثل یخ سرد شد اون داشت میومد طرف من منو بگیره اون وقت بود که فهمیدم اون یه جنه از اونجایی که همیشه یه میخ جیبم دارم(داستان داشتن میخ جداس) و نباید به پیاز خورده باشه سریع با حرکت بروسلی وار میخو زدم تو قلبش یه شره خون قرمز روشنی اومد بیرون که بعدن فهمیدم اونا خونشونم اتیشه این میخواست که منو بگیره به خاطر میخ دیگه نتونست به من صدمه ای بزنه با عصبانیت گفت چرا با من اینکارو کردی و اگه بتونم یه روز شکنجت میکنم تا دیونه بشی بگذریم از اون شب دیگه من هر چی میگفتم واسم انجام میداد اسمشم اسامنو سمر بود شده بود یه نوکر واسه من خونرو تمیز میکرد کارامو انجام میداد از دنیای خودشم یکم تعریف کرد همینطور شاه جنا 3سال پیش تو اتاق بود من حوصله نداشتم عصبی بودم بهش گفتم برو بیرون اینم برو بیرون به منزله بیرون از خونه برداشته بود رفته بود یه جای خلوت یه پسر بچرو دیده بود نمیدونم بهش چ گفته بود یا چی داده بود که بچه هرو گول زده بود میخرو در اورده بود جن منم ازاد شده بود برای این که نتونه اسیبی به من بزنه رفتم پیش یه دعا نویس که دستش معجزه میکنه واسم یه دعایی نوشت که اونو تو اب جوشوندم خوردم از اون وقت دیگه اون جن ندیدم و مطمئن هم هستم که دیوونه نشدم
همش غصه میخورم چرا نگفتم طلایی چیزی واسم پیدا کنه یه جوری پولدارم کنه یا از عالم غیب بهم خبر بده
و اینگونه بود که داستان جن شکل گرفت و دهان به دهاناز پیرمرد پیر زن ها برای بچه ها تعریف شد اما اگه تو کتابا بخوای دنبالش بگردی که عربا چرا و به چی جن میگفتن تو اروپا جن یا شیطان کی و چی بود تو ایران موجودات نیم انسان و نیم بز چرا تو کتیبه ها هست خودش داستان جداییه که روانشناسی تاریخ فلسفه و هر چی که خودت فکر میکنی لازمه
kayba wrote:
Rasool wrote:
تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.
خوب بچه میخواسته با تو و خواهرت لی لی بازیی چیزی انجام بده هی گچ میکنده
داستان شما اول باید یه سوژه بشه واسه فیلم ترسناکا دوم توسط گروه روح یاب (همچین گروهی واقعیه) مورد بررسی قرار بگیره
در اخر احیانا نوشته های اون دعاهارو نداری چند وقتیه دنبال یه دعا نویس واقعیم کاراشو بررسی کنم یه دعا دارم عربیه سر کلاس عربی به جا تنفر باید بیشتر دقت میکردم
Rasool wrote:
kayba wrote:
Rasool wrote:
تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.
خوب بچه میخواسته با تو و خواهرت لی لی بازیی چیزی انجام بده هی گچ میکنده
داستان شما اول باید یه سوژه بشه واسه فیلم ترسناکا دوم توسط گروه روح یاب (همچین گروهی واقعیه) مورد بررسی قرار بگیره
در اخر احیانا نوشته های اون دعاهارو نداری چند وقتیه دنبال یه دعا نویس واقعیم کاراشو بررسی کنم یه دعا دارم عربیه سر کلاس عربی به جا تنفر باید بیشتر دقت میکردم
وقتی اون جن از خونه ی ما رفت خواهرم صدای الله و اکبر گفتنش رو از دور می شنیده. چندبار هم کاری که خواسته براش انجام داده. ( همش هم به وسیله ی گچ ). خواهرم بهش گفته بوده یه چیزی نشونم بده که بفهمم واقعا هستی اونم اومده رو شلوارش با گچ خط خطی کرده. ولی خوشبختانه خطر رفع شد. اینم مطمئنیم که اون جن رو یه نفر فرستاده بود. آخه یه ماجرایی وجود داره. نمیتونم بگم. شخصیه
دعا رو هم از تو یه کتابی گیر آوردیم که توی کرمان فقط همین یکیه. دست کم مال ۱۰۰ سال پیشه. تیکه پاره شده. فعلا هم دست یکی از اقوام گم شده. یعنی معلوم نیس دست کیه. فقط می دونیم دست آشناس. پیدا بشه حتما دعاش رو بهت میدم.
kayba wrote:
خیلی تخیلی هست! راست میگی؟
اره بابا تازه بخوای واست داستان یکی از عروسیای جنارو که رفتم تعریف کنم یا این که چرا اینه قدیمیه خونمون دزدیه بود یا این که من اصلا اون وقت شب بیابون چکار میکردم
جنه هم یه دماق کوتاه داشت رنگش یه حالته سوخته یا سیاه بود صدای بدی که یه جورایی ترس برت میداشت میگفت مسلمونه ولی باور نمیکردم به هر حال میذاشتم بعضی وقتا بره دنیای خودش همیشه واسم خوراکی یا وسیله میاورد اما من میدونستم اگه چیزی از اونا بخورم دیونه میشم اگه وسیلشو قبول کنم اسر جنا
راستم کجا بود با این که جونم در میره واسه یه اتفاق عجیب ماورا طبیعه واسم اتفاق بیفته اما خلاصه کل زندگیم نیم صفحه نمیشه از این داستانا زیاد شنیدم مدل داستان جنا تقریبا دستمه اینو خودم ساختم
اون قسمتی که چطور از دستم فرار میکنه از جنای جی کی رولینگ قرض گرفتم ولی بچه بهش کمک میکنه از یه پیرمرد شنیدم
میخواستم بگم داستانی که ماها از جن میشناسیم به خاطر داستان تعریف کردن چنتا ادم پیره بیکاره
شبا چجوری میخوابیدین؟ خواهرت خیلی شجاع است! اگه من بودم، قش میکردم!
مسعود ذاکری wrote:
میخوام بهتون حال بدم پرسش رو قفل نمیکنم
جن و روح از نظر دینی وجود دارن ولی از نظر علمی....نه
حالا شما هام که میگین جنو دیدین یا تو خواب بوده یا توهم بوده
پیشنهاد میکنم مستند Mystery 360 نشنال جئوگرافیک رو ببینید کاملا توضیح میده که چه مواقعی توهم و احساس وجود جن و روح به وجود میاد
البته روح که قابل دیدن نیست چون مادی نیست جنم که هم مادی هم غیر مادی شاید دیده شه
اگرم دیده شه چرا ترس داشته باشه؟؟؟مگه میخواد بخورتت مثلا آدم اشرف مخلوقات و بی رحم ترین اونا
Rasool wrote:
اون کتاب رو هم اگه نخواستن خریدارم
اوه. اصلا فروشی نیست. ما خودمون در به در دنبالشیم پیداش کنیم. می خواهیم یکیو شاش بند کنیم. کثافط ۶ میلیارد کشیده بالا و همه رو حیرون کرده. شاش بند بشه میاد هر ۶ میلیارد رو پس میده. شاش بند رو روی خیلیا امتحان کردیم. جواب داده. .
یه روز دختر خاله ام خونه ی ما بود. از تو ماشینش دوربینش رو دزدیدن. توش پر از فیلم شخصی بود. مادربزرگم دعای شاش بند رو خوند. فرداش دیدن یه یارویی اومده دم خونه از درد به خودش می پیچه و دوربینی هم دستشه. راه مثانه اش بسته شده بود و داشت میمیرد. وقتی دوربین رو پس داد خوب شد.
Rasool wrote:
تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.
Rasool wrote:
تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.
عمو حسین wrote:
Rasool wrote:
تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.
واقعا؟؟؟؟؟ برای منم ترسناکه!!!! عکسی داری ببینیم از اون گچ ها؟
خیلی تخیلی هست! راست میگی؟
اون کتاب رو هم اگه نخواستن خریدارم
عمو حسین wrote:
Rasool wrote:
اصطلاحش همینه خو. جور دیگه نمیشه گفت. کسی که راه مثانه اش بسته میشه و باعث از کار افتادگی کلیه میشه میگن شاش بند. معمولا دزدها رو شاش بند می کنن تا بیاد چیزی رو که دزدیده پس بده وگرنه میمیره.
دعاشو پیدا کردی، به منم بده! تا دزدا بیان پس بدن! ادرار بند بهتره!