ایده برنامه نویسی شی گرا از جهان واقعی گرفته شده . یه کم که به اطراف خودت نگاه کنی با اشیاء مختلفی روبرو میشی مثل میز ، صندلی ، لپتاپ ، درخت و حتی انسان
هر شی یه سری ویژگی ها و یه سری رفتار ها رو داره . مثلا یه توپ رو در نظر بگیر . خصیصه هاش میشن همون جرم و حجم و رنگ و . . .
رفتار هاش هم میشه پر و خالی شدن باد . غلت خوردن روی زمین و اینکه میزنی زمین ، هوا میره ( نمیدونی تا کجا میره )
یا مثلا وقتی شما میخوای ازدواج کنی دنبال یه دختر خوب میگردی .اول یه سری ویژگی ها رو مد نظر قرار میدی . مثلا پوستش سفید باشه یا مو هاش طلایی باشه یا لاغر باشه و قد بلند ( موارد دیگه ای هم میخواستم بگم ولی این جا نمیشه گفت ) خخخخخ
اما مادرت بهت میگه : صورت زیبای ظاهر هیچ نیست . ای برادر سیرت زیبا بیار
حالا شما با خودت فکر میکنی و یه سری رفتار ها رو برای برای همسر ایده آل خودت در نظر می گیری
مثلا خوش اخلاق باشه . خوش صحبت باشه . روابط عمومی قوی داشته باشه . هنرمند باشه و . . .
توی برنامه نویسی شی گرا میایم یه کلاس تعریف میکنیم مثلا به نام همسر ایده آل ! توی این کلاس دو مورد رو باید مشخص کنیم . یکی خصیصه ها و یکی هم رفتار ها
خب طراحی این کلاس مثل این میمونه که شما ویژگی های همسر ایده آلت رو نوشتی روی کاغذ و دادی به مادرت تا یه همچین چیزی واست پیدا کنه
مادرت می گرده و یه کیس هلو واست پیدا میکنه دقیقا همون خصیصه ها و رفتار هایی که روی کاغذ نوشته بودی توی وجود اون خانم جمع شده ( به اصطلاح برنامه نویسی شی گرا که پاسخ سوال شما هم هست تمام اون خصیصه ها و رفتار های مد نظر شما توی وجود اون دختر خانوم کپسوله یا encapsulate شده )
در واقع توی اصطلاح برنامه نویسی شی گرا ، این دختر خانم یک شیء هست که از روی کلاس تعریف شده توسط شما ( نمونه سازی ) شده
فکر کنم دیگه از این واضح تر نمی شد گفت
اما اگر خواستی میتونم بیشتر توضیح بدم